سفارش تبلیغ
صبا ویژن
با دانشمندان همنشین باش تا دانشت، افزون و ادبت، نیکو و جانت، پاک گردد . [امام علی علیه السلام]
 
چهارشنبه 91 شهریور 29 , ساعت 1:35 عصر

پاسخ مجدد به رجانیوز و حامیان آیت الله مصباح یزدی:

شریعتی ستیزی، مطهری، مصباح و شاخصی به نام رهبر انقلاب

 

امیدوارم حداقل آنچه که حضرت آیت الله خامنه ای در خصوص پروژه شریعتی ستیزی و مشارکت کنندگان در آن فرموده اند برای سایت رجانیوز و سایر حامیان آیت الله مصباح یزدی فصل الخطاب و عبرت آموز بوده تا بتوان بدون تعصب و با چشم و گوشی باز ، از طریق بررسی خطای راهبردی برخی بزرگان در فرازهایی از تاریخ انقلاب اسلامی ، توشه ای مناسب برای طی طریق امروز و فردای انقلاب و نظام جمهوری اسلامی فراهم آوریم و از حرکت در مسیر دو قطبی های کاذبی که دشمن در مسیر انقلاب تولید می کند ، احتراز نماییم

عبدالرضا داوری

پس از انتشار یادداشت "سخن ما با آیت الله مصباح یزدی چیست؟" در شبکه ایران ، که در آن از پیگیری پروژه شریعتی ستیزی از سوی آیت الله مصباح یزدی و شاگردانشان در سالهای پیش از پیروزی انقلاب اسلامی انتقاد شده بود، سایت رجانیوز در یادداشتی تحت عنوان "بررسی تفصیلی ماجرای آیت الله مصباح و دکتر شریعتی"  به قلم آقای وحید خضاب(1) در مقام پاسخگویی برآمد. آقای خضاب در این یادداشت تلاش کرده است با استناد به موارد ذیل ، پروژه شریعتی ستیزی آیت الله مصباح یزدی در سالهای پیش از پیروزی انقلاب اسلامی را امری متداول و موجه جلوه دهد:
الف- استناد به نظرات مخالف مرحوم علامه طباطبایی ، شهید آیت الله قاضی طباطبایی و آیت الله مهدوی کنی در قبال نظرات و دیدگاههای مرحوم دکتر علی شریعتی
ب-استناد به مکاتبه شهید مطهری با مرحوم امام خمینی(ره) در نفی و طرد اندیشه و شخصیت دکترعلی شریعتی و نیز استناد به اعلامیه مشترک شهید مطهری و مرحوم مهندس بازرگان درباره آثار مرحوم شریعتی
آقای خضاب ذیل همین موضوع می نویسد: « ایراد آقایان به حضرت علامه مصباح یزدی این است که چرا در اوج انقلاب، در جلسات خصوصی به موضوع شریعتی پرداختی، این خلاف مشی امام بود و البته تحریف بزرگ را در همین جا مرتکب شده و اینچنین جلوه داده اند که جریان شریعتی ستیزی مخصوص حضرت علامه بود و در رأس آن گروهی که شریعتی را نقد می کردند، ایشان قرار داشت.»
در این رابطه ذکر چند نکته مفید خواهد بود:

الف- آیا مخالفتهای آیت الله مصباح یزدی با شریعتی ، محدود به محافل خصوصی بود؟

اولین ایراد به تحلیل آقای خضاب این است که ایشان انتقادات آیت الله مصباح یزدی به مرحوم شریعتی را محصور در جلسات خصوصی تلقی می کند، حال آنکه گزارش سایت رسمی مرکز اسناد انقلاب اسلامی - که همواره در مخالفت با مرحوم شریعتی و تجلیل از آیت الله مصباح یزدی ید طولایی داشته است - به هیچ وجه  نظر آقای خضاب و سایت رجانیوز را تائید نکرده و اتفاقا شیوه برخورد آیت الله مصباح یزدی با مرحوم دکتر شریعتی را آنچنان تنش زا توصیف می کند که آیت الله شهید دکتر بهشتی به ناچار در درگیریهای فکری و فیزیکی ایجاد شده در مدرسه حقانی مداخله می کند.مداخله آن شهید مظلوم نهایتا به  استعفای اعتراض آمیز آیت الله مصباح یزدی از مدرسه حقانی و اخراج 18 نفر از شاگردان ایشان منجر می شود.به روایت مرکز اسناد انقلاب اسلامی درباره این واقعه دقت فرمایید:" نفوذ اندیشه های شریعتی در مدرسه حقانی با واکنش آیت الله مصباح مواجه شد و همین امر دو جبهه را در میان طلاب مدرسه حقانی شکل داد: گروهی مخالف سرسخت شریعتی و گروهی دیگر دوستدار و حامی جدی او شدند. مشاجرات این دو گروه حتی گاهی موجب بروز بداخلاقی هایی میان آنها میشد تا حدی که شهید بهشتی در سخنانی در جمع طلاب این مدرسه از مشاجرات میان هر دو گروه از طلاب به شدت انتقاد کرد. شهید بهشتی در عین حال روش آیت الله مصباح را در نقد شریعتی نپسندید و بر برخی از مواضع ایشان خرده گرفت، ولی آیت الله مصباح که مخالفت با اندیشه های شریعتی را تکلیف شرعی خود میدانست و از وضعیت موجود مدرسه ناراحت بود، تصمیم گرفت تا از ادامه همکاری با آن مدرسه استعفا دهد. استعفای آیت الله مصباح نه تنها جو متشنج مدرسه را آرام نکرد، بلکه بر شدت اختلافات افزود. هیئت مدیره نیز تصمیم گرفت برای کنترل جو مدرسه شش نفر از موافقان و شش نفر از مخالفان سرسخت شریعتی را از مدرسه اخراج کند. با اجرای این تصمیم هیجده نفر دیگر از مخالفان دکتر خواستار بازگشت دوستان خود به مدرسه شدند و اعلام کردند که در صورت عدم برگشت دوستانشان به مدرسه به جمع شش نفرهی آنها خواهند پیوست، اما هیئت مدیره همچنان بر اخراج آنها اصرار ورزید و بدین ترتیب 18 نفر دیگر از مدرسه بیرون رفتند و حلقهی اولیهی شاگردان مصباح شکل گرفتامام خمینی که در آن مقطع طرح هر مسئله ای جز مبارزه با شاه و تشکیل حکومت اسلامی را انحراف از مسیر انقلاب میدانست، با ارسال پیامی به ایران خواستار پایان دادن به مباحث اختلافبرانگیزی چون کتاب "شهید جاوید" و "مسئله علی شریعتی" شد."(2)
بنابراین ملاحظه می فرمایید که برخلاف نظر آقای خضاب ، برخوردهای آیت الله مصباح یزدی با مرحوم شریعتی به هیچ وجه محدود به جلسات خصوصی نبوده و جبهه بندی و درگیری و قهر و استعفا در مدرسه حقانی حداقل پیامدهای شیوه برخورد آیت الله مصباح یزدی با مرحوم شریعتی بوده است.

ب- تفاوت شهید مطهری با آیت الله مصباح یزدی در شیوه برخورد با شریعتی
 

استناد آقای خضاب به نامه استاد شهید مرتضی مطهری ، که در نفی و طرد فکری و شخصیتی مرحوم شریعتی خطاب به امام خمینی(ره) نگاشته شده ، برای اثبات نقش آفرینی شهید مطهری در پروژه شریعتی ستیزی ، طی سالهای پیش از پیروزی انقلاب اسلامی و مشابهت سازی بین شیوه برخورد شهید مطهری و آیت الله مصباح یزدی ، نیز قیاسی مع الفارق است. این درست است که شهید مطهری و آیت الله مصباح یزدی هر دو بر اندیشه های شریعتی انتقادات جدی وارد می نمودند اما تفاوت این دو بزرگوار در شیوه برخورد با شریعتی بسیار بارز و مشهود است. نامه شهید مطهری به امام خمینی (ره) در سال 1356 که مورد استناد آقای خضاب قرار دارد، نامه ای محرمانه است که سالها پس از انقلاب منتشر شده است.انتشاراین در سالهای مبارزه با رژیم پهلوی از سوی شهید مطهری مانند پاشیدن بنزین بر آتش پروژه شریعتی ستیزی بود و بر همین مبنا بود که شهیدمطهری نامه خود را در قالبی محرمانه خطاب به امام خمینی(ره) ارسال نمود.شهید مطهری برخلاف آیت الله مصباح یزدی که برای مقابله با شریعتی راه قهر با شهید بهشتی و مدیریت مدرسه حقانی را در پیش گرفت ، نه تنها نامه محرمانه خود خطاب به امام خمینی(ره) را علنی نساخت بلکه تلاش نمود از طریق انتشار عمومی اعلامیه ای مشترک
  با مرحوم مهدی بازرگان آتش برآمده از اختلافات پروژه شریعتی ستیزی را خاموش نماید. شهید مطهری در این اعلامیه از جنجال سازی حول مسئله دکتر شریعتی انتقاد کرده و آن را موجب اتلاف وقت و انصراف طبقات جامعه از مسائل اساسی و حیاتی دانسته که موجب بهره برداری دستگاههای مغرض خواهد شد.به بخشی از این اعلامیه توجه فرمایید:" نظر به اینکه مسائل مربوط به مرحوم دکتر علی شریعتی، مدتی است موضوع جنجال و اتلاف وقت طبقات مختلف و موجب انصراف آن‌ها از مسائل اساسی و حیاتی و وسیله بهره‌برداری افراد و دستگاه‌های مغرض گردیده است، این‌جانبان تبادل نظر در این مسائل را ضروری دانستیم و در یک سلسله مذاکرات به این نتیجه رسیدم که تا حدود زیادی وحدت نظر داریم و با توجه به این‌که بیشترین افراد که دچار این سردرگمی و بیهوده کاری هستند، از قشر حقیقت‌طلب‌اند، وظیفه شرعی دانستیم، عقاید و نظریات مشترک خود را در این زمینه نخست به طور اجمال و سپس به طور تفضیل به اطلاع عموم و به ویژه این قشر برسانیم. باشد که وسیله خیری برای رهایی از این سردرگمی و بازگشت به وحدت و الفت میان مسلمانان گردد که البته موجب رضای خدای متعال خواهد بود. "(3)
شهید مطهری سپس در ادامه همین اعلامیه ضمن رد وجود گرایش غیر اسلامی در اندیشه های مرحوم شریعتی ، اشتباهات وی در مسائل اصولی اسلام را یادآور شده و می نویسد:"آن‌چه درباره آن مرحوم شایع است یا مربوط است به جنبه گرایش‌هایش و یا استنباط‌ها و اظهار‌نظر‌هایش در مسائل اسلامی که در آثار و نوشته‌های او منعکس است. این‌جانبان که علاوه بر آشنایی به آثار و نوشته‌های مشارالیه، با شخص او فی‌الجمله معاشرت داشتیم، معتقدیم نسبت‌هایی از قبیل سنی‌گری و وهابی‌گری به او بی‌اساس است و او در هیچ یک از مسائل اصولی اسلام، از توحید گرفته تا نبوت و معاد و عدل و امامت، گرایش غیراسلامی نداشته است. ولی نظر به این‌که تحصیلات عالیه و فرهنگ او غربی بود و هنوز فرصت و مجال کافی نیافته بود در معارف اسلامی مطالعه وافی داشته باشد، تا آن‌جا که گاهی از مسلّمات قرآن و سنت و معارف و فقه اسلامی بی‌خبر می‌ماند، هر چند با کوشش زیاد به تدریج بر اطلاعات خود در این زمینه می‌افزود، در مسائل اسلامی حتی در مسائل اصولی دچار اشتباهات فراوان گردیده است که سکوت در برابر آن‌ها ناروا و نوعی کتمان حقیقت است."(4)
 
شهید مطهری در پایان این اعلامیه و با رویکردی هوشمندانه که خاموش کردن آتش پروژه شریعتی ستیزی را هدفگذاری می نمود از آحاد جامعه دعوت می نماید که نظریات مستدل و بی غرض خود را پیرامون شریعتی در اختیار ایشان قرار داده تا بدون توجه به طرفداران متعصب و دشمنان مغرض به نقد و بررسی آراء شریعتی بپردازند. به بخش پایانی اعلامیه شهید مطهری توجه فرمایید:" با توجه به اقبال فراوان جوانان به کتب مشارالیه و اینکه خود او در اواخر عمر در اثر تذکرات متوالی افراد بی‌غرض و بالاتر رفتن سطح مطالعات خودش متوجه اشتباهات خود شد و به یکی از نزدیکانش وکالت تام برای اصلاح آن‌ها داد، این‌جانبان بر آن شدیم به حول و قوه الهی ضمن احترام به شخصیت و تقدیر از زحمات و خدماتش در سوق دادن نسل جوان به طرف اسلام بدون مجامله و پرده‌پوشی و بدون اعتنا به احساسات طرفداران متعصب و یا دشمن مغرض، طی نشریاتی نظریات خود را درباره مطالب و مندرجات کتاب‌های ایشان بالصراحه اعلام داریم. از خداوند متعال مدد می‌طلبیم و از همه افرادی که بی‌غرضانه نظریات مستدل خود را در اختیار ما قرار ‌دهند و ما را در این راه یاری نمایند متشکر خواهیم شد."(5)
بنابراین ملاحظه می فرمایید که برخلاف نظر آقای خضاب ، شهید مطهری با توجه به شناختی که از فضای عمومی جامعه دارد نظرات قطعی خود پیرامون شریعتی را به صورت محرمانه و صرفا جهت استحضار رهبری انقلاب مکتوب می سازد و در مقابل ، کنش او در عرصه عمومی به نحوی است که آتش اختلافات به خاموشی گراید و البته در بخش بعدی خواهید دید که حتی همین شیوه ملایمتر شهید مطهری در برخورد با مرحوم شریعتی در قیاس با شیوه برخورد آیت الله مصباح یزدی نیز با انتقاد و مخالفت حضرت آیت الله خامنه ای مواجه بوده است.

ج- انتقاد صریح حضرت آیت الله خامنه ای از شیوه  برخورد شهید مطهری با شریعتی

اما نکته قابل تاملی که متاسفانه مورد غفلت آقای خضاب ، سایت رجانیوز و سایر حامیان آیت الله مصباح یزدی قرار گرفته ، این است که استناد ایشان به مکاتبه محرمانه شهید مطهری با امام خمینی(ره) در اثبات صحت اقدام آیت الله مصباح یزدی برای برخورد با شریعتی در  شرایطی صورت گرفته است که این اقدام شهید مطهری با انتقاد صریح حضرت آیت الله  خامنه ای مواجه است.رهبر اندیشمند و فرزانه انقلاب اسلامی پیش از این صراحتا از محتوای نامه  شهید مطهری به امام خمینی(ره) انتقاد کرده و آن را بزرگنمایی و مبالغه آمیز می خوانند. حضرت آیت الله خامنه ای در حاشیه ای که بر کتاب «جریانها و سازمانهای مذهبی - سیاسی ایران» تالیف حجت الاسلام رسول جعفریان نگاشته اند از رفتار تند و همراه با سوءظن شهید مطهری نسبت به دکتر شریعتی که در نامه ایشان به امام خمینی(ره) منعکس است انتقاد نموده  و قضاوت شهید مطهری درباره مرحوم شریعتی را نمی پسندند. ایشان در این زمینه می نویسند: «نظرات مرحوم شهید مطهری درباره شریعتی - چه در آغاز آشنائیشان که تا دو سه سال از وی به نحو شگفت آوری ستایش می کرد و چه در سالهای بعد که از او به نحو شگفت آوری مذمت می فرمود - غالبا مبالغه آمیز ... بود. در همین مطالبی که ایشان به امام مرقوم داشته، نشانه های بزرگنمایی آشکار است. برخی دیگر از دوستان ما از جمله مرحوم شهید بهشتی نیز همین نظر را در باره اظهارات شهید مطهری داشتند.» (6)
حضرت آیت الله خامنه ای در این یادداشت با نظر شهید مطهری که مکاتبات شریعتی با ساواک و مقالات او در روزنامه کیهان را دلیلی بر همکاری شریعتی با رژیم پهلوی قلمداد می کند ، مخالفت نموده و معتقدند که نامه نگاری شریعتی با ساواک و انتخاب محتوای خاص در این نامه ها، یک تاکتیک به قصد فریب دستگاه حکومت شاه تلقی می شود.حضرت آیت الله خامنه ای در این باره می نویسند: «به نظر من و با شناختی که از دکتر داشتم، وی تلاش کرد تا از وجود نقاط مشترک خود با دستگاه مانند ضدیت با مارکسیسم و انتقاد از روحانیت استفاده کند و ساواک را درباره خود به طمع بیندازد و در واقع آنها را فریب دهد و موفق شد. شاکله او با نوکری ساواک سازگار نبود. حداکثر این بود که وی اهل خطر کردن در مبارزه با دستگاه نبود و مایل بود در حاشیه عرصه مبارزه قرار داشته باشد... در سال 54 که من از زندان آمدم و همه به دیدن من می آمدند، او به منزل من نیامد و برای دیدار من منزل جوانی از دوستان مشترکمان را معین کرد و چند ساعتی با هم بودیم .»(7)
حضرت آیت الله خامنه ای در گفتاری دیگر از مخالفت امام خمینی(ره) با شیوه امثال شهید مطهری و آیت الله مصباح یزدی در برخورد با مرحوم شریعتی خبر داده و می نویسند:«در اوج مبارزات که می توان گفت مراحل پایانی قیل و قال های مربوط به شریعتی محسوب می شد ، امام در ضمن صحبتی بدون اینکه نامی از کسی ببرند، اشاره ای کردند به وضع شریعتی و مخالفت هایی که در اطراف او هست، نوار این سخن همان وقت از نجف آمد و در فرو نشاندن آتش اختلافات موثر بود. در آنجا امام بدون اینکه اسم شریعتی را بیاورند اینجور بیان کرده بودند( چیزی نزدیک به این مضمون)
 
نباید به خاطر چهار تا اشتباه در کتابهایش او را بکوبیم . این صحیح نیست این دقیقاً نشان می داد موضع درست را . در مقابل هر شخصیتی و نه تنها شخصیت دکتر شریعتی، ممکن بود او اشتباهاتی بعضاً در مسائل اصولی و بنیانی تفکراسلامی داشته باشد...مخالفان او به اشتباهات دکتر شریعتی تمسک می کنند و این موجب می شود که نقاط مثبتی که در او بود را نبینند بی گمان شریعتی اشتباهاتی داشت و من هرگز ادعا نمی کنم که این اشتباهات کوچک بود. اما ادعا می کنم که در کنار آنچه که ما می توانیم اشتباهات شریعتی نام بگذاریم، چهره شریعتی از برجستگی ها و زیبائیها هم برخوردار بود. پس ظلم است اگر به خاطر اشتباهات او برجستگی های او را نبینیم.»(8)
حضرت آیت الله خامنه ای در عین حال مطرح شدن اندیشه های شهید مطهری در فضای عمومی جامعه را نیز مرهون و مدیون تلاشهای مرحوم شریعتی در جلب نظر جوانان روشنفکر و تحصیل کرده به اسلام دانسته و می گویند:« بعد از بلوغ شریعتی در عرصه روشنفکری و بر منبر روشنفکری اسلامی بسیار بودند کسانی که معلمان شریعتی بودند اما کشف نشده بودند، ولی کشف شدند... مطهری در سایه و یا در پرتو حسن ظن و اقبالی که جوان روشن بین روشنفکر و نسل تحصیل کرده به اسلام پیدا کرده بود شناخته شد قبلأ مطهری را همکارها و همدرس‌ها و شاگردهایش فقط می‌شناختند، طلوع مطهری در آفاقی شد که آن آفاق را از لحاظ جو کلی کوشش‌های شریعتی به وجود آورده بود و یا در آن سهم بسیار بزرگی داشت. »(9)
حضرت آیت الله خامنه ای به صراحت پروژه شریعتی ستیزی و ایجاد چنین دوقطبی های کاذبی را نقشه ساواک و فاجعه آمیز دانسته که عده ای را خواسته یا ناخواسته دچار درگیریهای بیهوده نموده است.به این بخش از سخنان حضرت آیت الله خامنه ای که در مراسم سومین سالگرد درگذشت مرحوم شریعتی بیان شده ، توجه فرمایید:« دشمن در آن وقت خوب فهمید که به کجا تکیه کند. نقشه اختلاف افکنی و در این نقشه دشمن یک جانبه بازی نکرد بلکه دو جانبه بازی کرد. از دو طرف دو جناح و دو جبهه را به جان هم انداخت. کسانی را به بهانه اشتباهات شریعتی آنچنان برانگیخته کرد که حاضر شدند بگویند این(شریعتی) حتی دین ندارد، سنی بودن پیشکش! معتقد به الله و معتقد به نبوت هم نیست. متقابلاً عده ای را وادار میکردند که بیایند به مردم و جوانها بگویند بفرمائید اسلام یعنی این! مسلمانها یعنی این! روحانیت یعنی این! تبلیغ اسلامی حوزه علمیه یعنی این! که این اندیشه ها و این آرمانها و این هدفها و این سوز و این گداز را بی دینی میداند. این بازی گرفت و به طور فاجعه آمیزی هم گرفت و آن کسانی که در این میانه می ایستادند و به دو طرف هشدار میدادند، به یک طرف میگفتند برای اشتباهات کوچک، برای خطاها و لغزشهای قابل اغماض، اصالتها و ارزشهای بزرگ را فراموش نکنید و به قول خود شریعتی مجازات را به قدر گناه بدهید و نه بیشتر، او خودش هم میگفت من اشتباهاتی دارم، اما مجازاتی که بعضی از آقایان برای من در نظر میگیرند صد برابر بزرگتر از اشتباه من است. اگر صد برابر بزرگتر نبوده ده برابر بزرگتر بود و به این طرف بگویند موضع عکس العملی انفعالی پیدا نکنید. آن کسی که به نام حوزه علمیه کتاب مینویسد سر تا پا فحش، به دلیل فحاشی هایش جزء حوزه علمیه نیست. حوزه علمیه جای عالمانه سخن گفتن است و نه عامیانه تهمت و افتراء و فحش . این عده ای که این وسط را گرفته بودند اتفاقاً از دو طرف میخوردند. عدهای به اینها میگفتند روشنفکرزده و عدهای میگفتند مرتجع و این دلیل آن بود که نقشه سازمان امنیت خیلی خوب گرفته بود!
  در سوی دیگر انتقاد تبدیل شد به فحاشی و این اختلاف به دو حرکت شدید متخاصم مبدل شد و بعد از آن همه کوشش و تلاش که توانسته بود روحانیت و جوان را کنار هم قرار بدهد این دو بتدریج با هم قهر میکردند و از هم رو برمیگرداندند.»(10)

د- جمع بندی:

همانگونه که ملاحظه کردید حضرت آیت الله خامنه ای درگیری بر سر اندیشه ها و آثار مرحوم شریعتی را از سوی تمام کسانی که این موضوع را دنبال می کردند ، چه شهید مطهری و چه آیت الله مصباح یزدی و شاگردانشان  را امری «فاجعه آمیز» دانسته و به صراحت از مخالفت امام خمینی(ره) و بزرگانی چون شهید بهشتی با این قبیل اقدامات سخن می گویند و دوقطبی سازی کاذبی که بر سر اندیشه های شریعتی در دوران رژیم پهلوی ایجاد شده بود را طرح و نقشه ای از سوی ساواک می دانند که متاسفانه بدلیل غفلت برخی بزرگان که نظراتشان نیز مورد استناد مقاله رجانیوز و آقای خضاب قرار گرفته است ، آتش پروژه دوقطبی سازی ساواک در خصوص آثار شریعتی ، جامعه را در بر می گیرد.
در پایان امیدوارم حداقل آنچه که حضرت آیت الله خامنه ای در خصوص پروژه شریعتی ستیزی و مشارکت کنندگان در آن فرموده اند برای سایت رجانیوز و سایر حامیان آیت الله مصباح یزدی فصل الخطاب و عبرت آموز بوده تا بتوان بدون تعصب و با چشم و گوشی باز ، از طریق بررسی خطای راهبردی برخی بزرگان
  در فرازهایی از تاریخ انقلاب اسلامی ، توشه ای مناسب برای طی طریق امروز و فردای انقلاب و نظام جمهوری اسلامی فراهم آوریم و از حرکت در مسیر دو قطبی های کاذبی که دشمن در مسیر انقلاب تولید می کند ، احتراز نماییم و آخر دعوانا أَنِ الْحَمْدُ لِلَّهِ رَبِّ الْعالَمِین.

 



لیست کل یادداشت های این وبلاگ